بخشهای منتخبی از کتاب"اعترافات"((خاطرات سرهنگ عراقی،عبدالعزیز قادر السامرایی که در سال 1374 نوشته شده است))
بخش هفتم:
در حال عقب نشینی بودیم که بیسیمچی گردان به من گفت:"قربان فرمانده ی تیپ دستور توقف صادر کرده است"توقف کردیم درحالی که معلوم نبود چه سرنوشتی برایمان رقم خورده است.نگرانی و دلهره افراد را دربرگرفت ناراحتی های روحی در بین سربازان مشاهده می شد
صدام با سرهنگ ستاد(احمد زیدان)تماس گرفت و آخرین اخبار منطقه را جویا شدسرهنگ چنین پاسخ داد:"قربان!خرمشهر با مردان دلاور ما پایدار است و به صورت دژ محکمی هر نیروی مهاجمی را خرد میکند!"
ادامه دارد...
آواره دشت جنون ::: چهارشنبه 87/2/4::: ساعت 12:0 عصر
نظرات دیگران: نظر
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 56
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :120941
بازدید دیروز: 4
کل بازدید :120941
>>اوقات شرعی <<
>> درباره خودم <<
>> پیوندهای روزانه <<
^آخرین عکس از گالری وبلاگ^
>>آرشیو شده ها<<
>>سردر سنگر<<
>>لینک دوستان<<
>>لوگوی دوستان<<
>>صدای آشنا<<
لبخند بزن رزمنده! برای دیدن لبخندها بر روی یکی از دایره های موجود کلیک کنید |
>>اشتراک در خبرنامه<<
|